اینم پارت بعدی رمان سفیر

#سفیر
#part3
الیسا:سلام خاله

یازا:سلام عزیزم (همدیگرو بغل میکنن)

یازا:مامانت کجان

الیسا:یه جا کار داشت گفت تمام کنم میات خوب خاله خبر ندارین پسرخالم کی میات

یازا:گفتش ۱هفته دیگه میات

الیسا: واقعا خیلی خوشحالم کردین

یازا لبخند میزنه ....

لیا:وای چقدر خستمه چقدر کار بود امروز

روی تخت دراز کشیدم و رفتم تو انستا کلی گذشت و گذار کردم  بعد  که خسته شدم رفتم گوگل یه فیلم سرچ کردم نشستم اونو نگاه کردم نمیدونم چم شد یهو خوابم برد ....

نرگس:لیا لیا

لیا با خواب الود: بله خاله

نرگس : بیدار شو

لیا:چی شده 

نرگس : بلند شو اماده شو

لیا: چرا

نرگس : پرواز پسر خانم یازا کنسل شده قرار امشب برسه

لیا:خوب که چی به من چه

نرگس : بلند شو اماده شو کلی کار داریم

لیا روی تخت دراز میکشه

نرگس : مگه من باتو نیستم

لیا : من خستمه حوصله کمک کردن و ندارم

نرگس : بدو الان یازا خانم میات

لیا:بیات به درک

یازا: لطفا سریع باشید ساعت ۶ مهمون ها میرسن نرگس

نرگس :بله خانم

یازا: لیا کجاست

نرگس : بله خانم ....

یازا: لیا کجاست

نرگس : دیروز خیلی خسته بود منم بیدارش نکردم ترسیدم بیمار باشه

یازا: نرگس همه اینجا خستن اما اینجا بیمار هستن معنا نمیشه لیا نیات کار کنه اگر ۱ساعت دیگه لیا اینجا نباشه تنبیه میشه  مفهوم شد

نرگس:...

یازا: سارا اگر لیا تا یک ساعت دیگه نیومد بهم بگو

سارا: چشم

دجله : خاله شما باشید من میرم

نرگس: تمام

دجله میره اتاق لیا

لیا هنوز روی تخت دراز کشیده بود

دجله: لیا لیا بیدار شو

لیا با خواب الود : خاله ولم کن خستمه

دجله: لیا منم دجله

لیا: دجله تویی چی میخوای

دجله: بدو بیا پایین

لیا: مگه چیشده

دجله : خانم یازا فهمیده تو پایین نیستی گفته اگر تایک ساعت دیگه نیای پایین تنبیه میشی

لیا : خوب که چی میخوات هر کاری بکنه من ازش نمیترسم

دجله :....

نرگس : اوف این دختره کجا موند

زهرا: نترس الان میات

نرگس: میترسم بلایی سر خودش بیاره

مصطفی: نترس نرگس خانم الان میات

نرگس: من نمیتونم میرم دنبالش زهرا مواظب باش

زهرا: تمام برو

فرید: امیدوارم دعوایی نشه امروز

زهرا: انشا لله

یازا: سارا

سارا: بله خانم

یازا: به مهمونا زنگ بزن بگو امشب ساعت ۶ برسن

سارا: چشم

یازا: و ببین لیا اومد پایین یانه

سارا: چشم

#پارت‌بعدی
دیدگاه ها (۰)

لیام ❤😘

اینم در خواست دوست خوشگلمون

اینم پارت بعدی از رمان جذاب سفیر درخواست دوست عزیزمون

زوج رمان(leyca.yagut)اسم جذاب: سفیرژانر:غمگین.احساسی.نفرت.عا...

(لطفاً حمایت کنید❤️)نام: سرنوشت لیا p:3دختره: سلام اسمم سون ...

پارت ۶ فیک مرز خون و عشق

#عشق_جنایت 🔪‌پارت37ویو فردا ساعت 10:یِنا:بیدار شدم شکمم خیلی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط